بهار من گلستان بر دل من

[[[ 45 ]]]


بهار من گلستان بر دل من
گلی تو بر وجود نارس من

بیا بازم به من گل ریز باران
بیا و جان من تو بر به سامان

دلم خوش هر دم از نور تو گشته
که نورت بر دلم مثل بهشته

بکن شفاف جان و این دلم را
که پر واضح ببینم آن گلم را

بیا صیقل بده من را تو صهلا سهلا
بکن با جان من هر دم مدارا

که نورم نور نورا تر شود هی
به عرشی تابش کوثر شود هی

بیا سیّد ببر بر اوج تر تو
که تا آخر شود او همدم تو

#بهار #شعر #سیدعرشی #عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

موکب است و دلخوشی

من بر تو ایمان داده ام

پشت من گرم چون که با تو شد رفاقت

باز هم صبر میکنم

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط